سخنرانی مدیرعامل موسسه در جلسه کادر اداری مدارس تحت پوشش
در جلسه کادر اداره مجموعه مدارس موسسه شهید محراب آیت الله مدنی که در سالن ولیعصر برگزار شد مدیر عامل موسسه به ایراد سخنرانی پرداخت. ایشان با اشاره به تاثیرگذاری مدارس در شیعه پروری گفت :
بنده در تمامی عرایض تأثیرگذاری در شیعهپروری را بیان میکنم و در بین همکاران خودمان بیشتر به این موضوع تأکید دارم، البته این یک نکتهی ظریفی است که در این کرهی خاکی میلیونها مدرسه وجود دارد و جامعه هدف این مدارس هم نونهالها و نوجوانان هستند و چیز دیگری غیر از این نیست و در سراسر مدارس جهان عنصری که موضوعیت دارد بحث آموزش، پرورش، اوقات فراغت، هدایت تحصیلی و ... است و برای رسیدن به این مباحث ابزاری به کار گرفته میشود، مانند محیط کلاس که امکان دارد از گچ و آجر و یا اتاقهایی مانند چادر و سایر موارد درست شده باشد. عرض بنده این است که چه از لحاظ بُعد فیزیکی محیط آموزش و چه از لحاظ بُعد نرمافزاری که وجود دارد چه افرادی که هستند چه معلم و یا دانشآموزان تفاوتی وجود ندارد و سطح آموزشی ممکن است فرق کند یک نفر سیستم مکانیزه بکار بگیرد و دیگری حداقل امکانات سنتی را در اختیار داشته باشد و نهایتاً کاری صورت میگیرد و یک فردی کپیبرداری میکند از مطالبی که درکشور و یا شهر دیگری که قویتر هست و یا از مدرسهی قویتری که در آن مدرسه هست الگوبرداری میکند و این موضوع هم خیلی استثناعات خاصی نیست، در صحبتی که امروز بنده با مسؤل مدرسه صُلَها داشتم ایشان گفتند ما دانشآموز را مورد تحلیل شخصیتی قرار میدهیم که ببینیم جزء چه طیف اجتماعی قرار میگیرد و یا تحلیل آموزشی قرار میدهیم که ببینیم جزء چه سطح از دانش قرار میگیرد و همچنین تحلیل فردی و شخصیتی میکنیم که بتوانیم جنبههای مثبت او را در حوزههای آموزش و پرورش به مسؤلین مربوطه در مدرسه اعلام کنیم، مثلاً این سابقهها در او وجود دارد و مورد توجه واقع شود و در این مباحث بکار گرفته شود و در ادامه هر مطلبی که ایشان گفتند همان مطالبی بود، که در چارچوب مباحثی بود که ما در مجموعه مدارس خودمان بکار گرفته و جزء موضوع کارمان هست و ممکن هست به دلیل آن فردی که در آن قسمت کار میکند فرد شخصیتاً مجربتر و یا براساس آن دانشی که فراگرفته قویتر باشد و یا در یک مجموعه فرد در حوزه مثلاً آموزش قویتر است در یک مجموعه فرد آموزش قویتری دارد و یا در یک مجموعهای مدیریت قویتر است و در یک مجموعه نیروی خدماتی و ...، اما همهی اینها در کنار هم یک تفاوتی را ایجاد میکند که آن تفاوت مهم است. صحبت بنده هم خدمت شما خواهران و برادران در حول همین نکته میباشد، فرق در یک مجموعه مدارس در کلان نظامات بیناللملی عرض میکنم ما متکفل تربیتی هستیم که اینها براساس مبانی اعتقادی ما، کسانی هستند که میبایست بسترساز یک حاکمیتی باشند و آن حکومتی است که 124 هزار پیامبر برای ما مبعوث شدند و 12 امام به این جهت متولی مقام امامت شدند و مجموعه مدارس مؤسسه شهید محراب آیتالله مدنی(ره) که در حوزههای آموزش و پرورش کار میکند این نگاه باید محسوس باشد که من اگر دارم چیدمان برنامه درسی میکنم و دروس را کنار هم(برنامهی هفتگی) میچینم و بعد تحلیل میکنم که این نوع برنامهها و فعالیتها میتواند ارزنده و مفید باشد یک شاخصی را برای خودم داشته باشم.
شاخص، تربیت دانش آموزان برای حاکمیت حضرت حجت(عج) است
شاخص، این است که ما وجدان کنیم که این نونهال پیشدبستانی، این عزیز دبستانی و نوجوان دبیرستانی را آماده میکنیم برای حاکمیتی که در حضور حضرت حجت(عج) است. در این باره ما باید خودمان با اعتقادات خودمان کنار بیاییم و اگر ما به تکلیف این موضوع کنار هم جمع شدهایم و یک زمانی هست که اینگونه نیست و مجموعههایی هستند که در حال فعالیتهای آموزشی و پرورشی خود هستند و برای چنین تکلیفی را کنار هم ننشستهاند و کنار نیامدهاند، احیاناً اگر برای این موضوع کنار هم جمع شدهایم که امروز براساس مبانی اعتقادی ما یک بچه شیعه براساس عبارت « هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد در مرگ جاهلیت مرده است.» اگر این را قایل هستیم که هر کس در دوران زندگی امام زمان خود را نشناخته باشد و یعنی شخصیتی به این نام و اینکه فرزند چه کسی است و او امروز امام است قطع به یقین به این معنا نیست، بلکه باید موضوع به موضوع، رفتار ما بیانگر این شناخت باشد، ممکن است تنوع کارهای فردی و اجتماعی ما با هم فرق کند چرا که ما هر کدام در یک خانواده هستیم، هر کدام به موضوعات متفاوتی علاقه داریم، از برخی از مسائل هم تنفر داریم که این مسائل شخصی ما هست. در محیط اجتماعی هم اینگونه است هر کدام از ما یک وظیفه را انجام میدهیم این تفاوتها منظور بنده نیست در حقیقت روحی که بر این کار و فعالیت حاکم هست آیا این روح بیانگر این مسئله هست الان من صبح، که در حوزهی خدمات هستم جارو را میگیرم اتاقی را تمیز کنم و یا دستمالی را برمیداریم میزی را پاک کنم با این نیت کار میکنم که این محیط، محیطی است که بچه شیعههای را پرورش میدهد که ذیل پرچم حضرت رشد و احیا شوند و آن موضوعیت حیاط و موجودیت را با این انگیزه انجام میدهم؟ آیا آن مشاوری که در مقابل او دانشآموزی سال سوم متوسطه نشسته و با تمام وجود چشم تو چشم مشاور و گوش به سخنان او میدهد که مثلاً از او هدایتی بگیرد که من برای آینده در چه چارچوبهای از تحصیلات وارد بشوم نگاهم به این هست که من یک فردی را به عنوان یک بچه شیعه میخواهم هدایت بکنم که در ذیل پرچم حضرت بماند و واقعاً عمق وجود من، من را اینگونه جهت میبخشد یا اینکه نگاهم این هست که فرمولهایی که میتواند این را به یک رشتهی توانمند درآمدی سوق بدهد و یا رشتهای که امروز در بین رشتههای دانشگاهی موقعیت شاخصتری را برای او بوجود بیاورد، تشخّص متفاوتی را بوجود بیاورد، نمیدانم شاخصهای ما کجاست و نمیدانم کسی در انتخاب یک معلم مسؤلیت به او داده شده که گزینش او را برای یک نونهال و برای یک نوجوان به انجام برساند و یا یک دبیر را در سطوح مختلف سر کلاس بفرستد، مینشیند و با این نگاه تحلیل میکند یا خیر؟ این جهتگیری میتواند غایت یک مجموعه باشد و قریب به 12 ماه است که از کار یک سالتحصیلی میگذرد من میتوانم در حوزههای پرورشی، فرهنگی، آموزشی، خدماتی و فناوری آنچه را که به انجام رسیده به عنوان خادم این مجموعه پیش خودم و خدای خودم این قضاوت را داشته باشم که این مجموعه برون داد همت، تلاش و اراده، ترکیب بند این موضوع است که توانستهاند قریب به دوهزار و اَندی فرزندان خانوادهها را به عنوان امانت جهت تربیت یک نسل معتقد به اصول شیعه تربیت کنند، این باید قضاوت ما باشد.
سؤالی که برای خودم و این مجموعه میبایست وجود داشته باشد و ما کار و جهتگیری جز این نداریم. بنده بارها به دوستان در شورای مدیران عرض کردهام که تحقیق شده بر روی اهداف، شاخصهایی که دوستانی فرمودهاند: ما در نظام تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی تعریف، شاخصهها، مبانی و اصول داریم و ما هم باید روی این اصول کار کنیم و ما هم اصل متفاوتی نداریم. بنده همیشه عرض کردم که ضمن تأیید این دیدگاه امّا ما به جهتی دور هم جمع شدیم و آن جهت همان شاخصهای ما هست. بنده نمیدانم اگر ما به سراغ هزارتا مدیر در این شهر و استان برویم آیا پاسخ شما از این سؤال که هدف شما از پذیرش مسؤلیت مدیریتی و آموزشی این مدرسه چیست؟ به نظر میآید آن اهدافی که مصوب شده و ابلاغ شده در قالب نظام آموزش وپرورش میگویند ما اینکارها را انجام بدهیم ما هم در مجموعه خودمان ذیل همین اصول مطالب را شفافتر و بارزتر و ملموستر کردهایم.
شاخص های ارزیابی اهداف در مدارس
این یک نظامنامهای هست که باید برای همهی حوزهها برای همیشه معنا و مفهوم داشته باشد، طبیعتاً یک چنین موضوعی میطلبد در حد امکان تبدیل به شاخصهای کمّی شود که ما برای اینکه بدانیم در این دارای جهتگیری هستیم یا نیستیم، چگونه میتوانیم فعالیتها، برنامهها و حوزههای مختلف را ارزشگزاری کنیم؟ این شاخصها را بنده با یاری شما میخواهم که در پایان عرایض و خروجی این بحث پاسخ داشته باشیم. طبیعتاً کسانی میتوانند در این موضوع یاری کنند همکارانی هستند که در این مجموعه مدارس فعالیت میکنند و بار اصلی را بر عهده دارند. این شاخص دو وجه دارد و من یک وجه مد نظرم هست، شاخص؛ یعنی آن معیارهایی که برونداد رفتار یک حوزه را میتواند تهدید بکند نه میزان موفقیت یک فرد در آن حوزه منظور بنده افراد نیست، بنده فعل و رفتار را میخواهم مورد تحلیل قرار دهم، مثلاً این رفتار در دبیرستان مدنی به انجام رسیده و براساس شاخصها که میخواهد این هدف را تحلیل بکند در این سطح قرار میگیرد و پس از تعیین این شاخصها با همکاری همدیگر در نهایت ببینیم این میزان از هزینههای مالی، انسانی و امکاناتی که برای این رفتار گذاشته شد با توجه به این نمرهای که این شاخص به دست میآورد انطباق دارد یا ندارد؟
مثلاً در دبیرستان دخترانه علمی یک اردوی مشهد برگزار شده است، ما یک فعالیت انجام دادیم و این فعالیت را در قالب یک شاخص تحلیل کنیم که ما این میزان هزینه کردیم، این میزان نیروی انسانی گذاشتیم و حالا با توجه به این هدف آیا میتوان گفت که این کار، یک کار مثبت بود؟ نه صرفاً در بحث فرهنگی و تربیتی، شما در حوزهی آموزش و تمامی حوزهها این کار را انجام دهید. تمام استعداد انسانها همگی برای هدف بقا هست و آیا مجموعه فعالیتها، برنامهریزیها و آنچه که در مدرسهها انجام میشود تحقق این مبحث هست یا نیست؟
به قطع یقین هر اقدامی که همپوششی با این مسئله نداشته باشد امر بیهودهای هست هر چند پر طمطراق باشد تا زمانی که هدف نداشته باشد یک عسر و هرج است. پس بیایید یک بازنگری داشته باشیم، مانند توصیهی پزشکان که زمانی انسان پا به سن میگذارد، توصیه میکنند که کمی منظمترچکابها را انجام دهد و مجموعه باید این چکابها را داشته باشد، بینی و بین الله اگر خودمان و مجموعه را در این قالب تحلیل کنیم باعث میشود که هر تصمیمی که میگیریم درست باشد و بنده دلم میسوزد برای یک عزیزی که یک نقد کوچکی که از آن فعالیت مجموعه میشود به هم میریزد، این نقد و یا ضعف، ضعف شخصیتی که نیست این مربوط به مجموعه است و ما تحلیل مجموعه میکنیم و پافشاری به این موضوع که الا و لابد آنچه که من در طول سالها یا سالیان داشتهام، فرصت بدهید که این چکابها بقیه را اصلاح بکند، ما مجبور هستیم و در مجموعه به این نقدها نیاز داریم، البته ما باید به خودمان یک مقداری این جسارت را بدهیم که ما زمانی را که در این مدارس سپری میکنیم برای اهداف این مجموعه است نه برای آن سوگندنامهای که خودم برای خودم قائل هستم، نه، شما عمری از وقت پربَها و ارزشمند خودتان را در یک مجموعه هزینه میکنید مدیر محترم، معاون محترم، مشاور محترم، حوزههای مالی و ... بیایید و برای این عمر تحلیل مجددی داشته باشیم و پوستاندازی در مجموعهها با اینکه یک جسارت است، ولی یک ارزش است.
ارزیابی رفتارهای شخصی در ارتباطات اداری و کاری
ما قائل هستیم طبیعتاً وقتی اندیشهی جدید بدست بیاید ما به راهکارهای جدید و مدلهای جدید دست خواهیم یافت.اگر ما یک چنین مقصد متعالی ارزشمند را قرار هست دنبال کنیم باید اول خودمان قبول بکنیم و دوم خودمان مراقبت بکنیم و سوم همراهی بکنیم و خواهش بنده این هست که این جملهی سوم را کمی شخصیتر نگاه کنیم و در این مورد توجیه نیاوریم. در مجموعهی رفتارهای یک آدم خلاصه برخی رفتارها ناپسند است و این طبیعت ما آدمهاست کسی میتواند بگوید که همهی رفتارهای من درست است، اولین فردی هم که میتواند انسان را داوری کند خود فرد است و خودمان به خودمان تلنگر بزنیم و دوم اگر کسی به من تلنگر زد، مثلاً به عنوان نیرویی که یک کار ابتدایی و معمول دارد اگر نتوانستم کارم را انجام دهم در ابتدا توجیه نکنم و امکان دارد هر شخصی اشتباهاتی انجام دهد و این اشتباهات برمیگردد به موضوع عدم باور به کار، پس من باید قسمت باور خودم را درست بکنم و نکتهی آخر بعد از همراهی نگاهم به مدیریتها است نه فقط در مجموعه، بلکه هر کس در هر حوزهای که فعالیت دارد، ممکن است یک زمانی یک فرد فقط 20تا دانشآموز را مدیریت کند و یک نفر یک معاونت را مدیریت کند و یک نفر نیروهای خدماتی را مدیریت میکند در این قسم ملاحظات فردی واقعاً فکر خرابی است و کاملاً مردود است. اگر با فردی طرح مسئله میکنیم حواسمان باشد که به درستی صورت بگیرد مثلاً بگویید من با شخص خود شما مشکلی ندارم، ولی به نظرم میآید با هم بنشینیم و یکبار دیگر این مسئله را بررسی کنیم. روش انجام کاری این نیست و اگر از معاون آموزشی در مورد معلمی که در یکی از پایهها مسیری را میرود که منطبق با اهداف آموزشی نیست سؤال پرسیده میشود معاون در جواب میگویید، نمیشود با معلم بحث کرد دِینی به گردن شما میآید که قطع به یقین در این دنیا گریبان شما را میگیرد، چون بچههای مردم امانت در دستان شما هستند. مراقب باشید این ملاحظات عواقبش به من و شما برمیگردد و حواسمان به این موضوع باشد و در آن هدف، این مدل کار یک همراهی را بوجود میآورد که نشان میدهد مجموعه، مجموعهی سالمی است.
ضمن اینکه صمیمیت، عطوفت، مهربانی و همدلی در مجموعهی ما فوران میکند و واقعاً دلتنگ همدیگر شویم و نقد بجا داشته باشیم و نقدها در فضای مؤمنانه باشد؛ یعنی هم شنونده و هم گوینده واقعاً این حس در آنها بوجود بیاد که اگر این عزیز به بنده حرفی میزند این باشد که این عزیز من را دوست دارد که مرا صدا زده و این حرف را با من میزند، علاقه به این مجموعه دارد.