menusearch
shahidmadani.com

مدیریت هیجان طلبی فرزندان

header
جستجو
چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ | ۱۲:۵۷:۱۸
۱۴۰۱/۱۰/۱۸ یکشنبه
(0)
(0)
مدیریت هیجان طلبی فرزندان
مدیریت هیجان طلبی فرزندان

حجت الاسلام و المسلمین تراشیون:

ما در ماه گذشته گفتیم یک نظام سلطه می­خواهد بر جهان سیطره پیدا بکند و کار را بجایی می‌خواهد برساند که 1-­ خانواده در حد یک تأمین کننده‌ی نیازهای زیستی فرزندان باشد و 2-­ مدرسه در حد تعلیم دهنده باشد و از زمانی که یک دانشآموز وارد مدرسه می‌شود تا زمانی که فارغ‌التحصیل شود حدود یک و نیم متر کتاب را مطالعه می‌کند؛ ولی آیا می‌تواند درس زندگی را هم یاد بگیرد یا خیر ؟ 3-­ رسانه‌ها در حد تفریگاه برای بچه‎های ما کار می‌کند و مساجد ما محل عبادت شده‌اند و امام جماعت‌های ما پیش نماز شده‌اند. این چهار رکن اساسی تربیت عملکردشان پایین می‌آید و آیا این نظام فکری که در دنیا حاکم است آیا فرزندان ما را رها می‌کند خیر، کاهش عقلانیت نتیجه ­ای که دارد این است که

نکته اول: عملکرد در تمام ساحت­ها کاهش می‌یابد؛ یعنی زمانی که یک نفر هیجان بالایی پیدا می‌کند عقلانیت او که پایین می­آید عملکرد هم کاهش پیدا می­یابد این کاهش در برخی از عملکرد ها مشاهده می‌شود مانند 1-­ عملکرد عاطفی، یعنی شما می­بینید نوجوان دیگر نمی­تواند به راحتی به شما محبت کند و از لحاظ رفتاری فردی تلخ تند و تیز خواهد شد. 2-­ مواجه خواهیم شد با کاهش عملکرد جسمانی؛ یعنی تنبل می­شود فعالیت‌های او کمتر شده و نسبت به نظم بی­اهمیت می­شود و کارهایی که مرتبط با جسم را انجام نمی­دهد. 3- ارتباطات اجتماعی او کاهش پیدا می­یابد و تمایل ندارد به خانه هیچ‌یک از اقوام رفت و آمد کند. زمانی هم که در خانه حضور دارد تمایلی به بودن با شما ندارد و بیشتر دوست دارد تنها باشد و حتی یکی از مشکلاتی که نوجوان پیدا می­کند از لحاظ فکری است؛ یعنی نمی‌تواند به خوبی فکر کند و خطاهای او افزایش پیدا می­کند.

نکته دوم: که باید به آن توجه کرد این است که آسیب­ها افزایش پیدا می­کند و بچه هایی که هیجانات آن­ها بالا می­رود آسیب­های‌ آنها نیز بیش­تر می­شود و برخی از این آسیب­ها عبارتند از:

  1. آسیب های جنسی که در نوجوان افزایش پیدا می­کند که تحت تاثیر هیجانات قرار دارد.
  2. آسیب بعدی که دچار می‌شود طغیان و نافرمانی است و حرف گوش نمی­دهد.

نکته سوم: پنهان کاری است که دراین فرزندان افزایش پیدا می­کند.

نکته چهارم: خودمداری و خودمحوری در بین آن­ها افزایش پیدا می­کند.

شما وقتی با یک بچه پر هیجان مواجه هستید عملاً مشابه این است که این فرزند دارای اختلال است به این جمله دقت کنید، که مهم­ترین دوره تربیت دوره­ی کودکی و پیچیده­ترین دوره تربیت نوجوانی است؛ یعنی مهم­ترین و اثرگذارترین دوره­ی تربیتی دوران کودکی و پیش از ۱۳سالگی است زمانی که بچه­ها به نوجوانی می­رسند انسان با موجودی مواجه می­شود که در تمامی ابعاد متفاوت است مانند نمونه هم اگر بُعد هیجانی را در نظر بگیرید که عشق یک هیجان است گاهی نیز گفته می‌شود عشق یک اختلال است انسان­های عاشق دچار یک نوع اختلال می­شوند و یک نوع کاهش نسبت به عملکرد عقل است، لذا در این دوره بچه حق را نمی­پذیرد و آن را نمی­فهمد؛ یعنی هرچه با او صحبت می­کنید آن را نمی­پذیرد و می­خواهد کار خود را انجام دهد و به تعبیر خودش هر چه که عشقش می­کشد، گاهی این عشق یک دوچرخه است، یک پسر یا یک دختر و یا عروسک است و گاهی بچه­ها از پشت ویترین عاشق ماشین می­شوند دیگر نسبت به این موضوع روز و شب ندارد و حتی حاضر است قهر کند، گریه کند و حتی در خیابان خود را بزند و حتی شما را هم نیز بزند تا به این ماشین چراغ دار، برسد و وقتی هم که بزرگ می­شود عاشق یک دختر یا یک پسر می­شود که به هیچ صراطی مستقیم نیست در قدیم مشاوره­ها این را می­گفتند که دو مورد در مشاوره جزء سرطان­های مشابه است،(نوجوانی جزء پیچیده‌ترین شکل­های مشاوره است) یکی زمانی که یک نوجوانی را می‌آوردند که دچار اختلالات جنسی بوده است و یا جوانی را می­آوردند که عاشق شده بوده است و در برخورد با این دو موضوع در جلسات مشاوره ما عزا می­گرفتیم چرا که برخورد با این مسائل بسیار پیچیده و سخت است. این را خدمت شما اولیا می‌گویم که ما الان در یک دوره پیچیده قرار داریم که باید بتوانیم هیجانات فرزندانمان را مدیریت کنیم اگر توجه کنید در فرصتی که در اختیار داریم برخی از راهکارها را ارائه می­دهیم که به وسیله آن­ها می­توانیم این هیجانات را مدیریت و کنترل کنیم و ما نباید بگذاریم که نوجوان به هیجان برسد. اگر یک نوجوان به هیجان رسید فروکش کردن آن بسیار سخت است در تربیت و درمان پیشگیری ارزش بیشتری دارد و باید کاری بکنیم که نوجوانان به مرحله هیجان نرسند؛ مثلاً کاری کنیم که این هیجان فروکش کند این راهکارها عبارتند از:

  1. نسبت به خانه و خانواده نوجوان دل زده می­شود نوجوانی که از خانه و خانواده دل زده شد دیگر نمیتوان آن­ها را کنترل کرد.

یکی از نکاتی این است که خیلی از شما از برخی مسائل قانونی و شرعی آگاهی نداریم و گاهی اوقات پدر و مادرها اصلاً خبری ندارد و زمانی که در آن موقعیت قرار می­گیرند تازه اطلاع پیدا می­کنند و می­فهمند که چه خبر است به عنوان نمونه؛ مثلاً شما الان دختر دارید و دختر شما به سن تکلیف و قانونی رسیده است دیگر پدر و مادر(هیچ کدام) روی او ولایت ندارند و فقط برای ازدواج هست باید از پدر اذن بگیرند؛ یعنی اگر شما قانون مدنی را در مورد یک دختر بدانید مثلاً شما یک دختر ۱۲ الی ۱۳ ساله در خانه دارید و از خانه بدون اجازه شما خارج می‌شود و می‌رود هیچ کس نمی‌تواند او را به خانه برگرداند از لحاظ قانونی، این مدل کارها، شرایط و کار را سخت می­کند در اکثر مشاوره­ها مشکل همین مباحث است و دیده شده که پدر آمده و بیان کرده که دختر 16 - 15 ساله­ی من گذاشته و رفته و می­دانم کجاست؛ اما نمی­توانم او را برگردانم و لذا اینجا است که ما باید بگوییم ما باید رعایت بکنیم؛ یعنی در کنار قوانین، تربیت باید مبتنی باشد اگر در زندگی قوانین تربیتی وجود نداشته باشد این فرزندان در آینده با مشکل رو به‌رو خواهد شد، بخصوص نگرانی ما جایی است که فضای اجتماعی باز شود؛ یعنی به نوعی کنترل­گری خانواده روی بچه­ها کاهش پیدا کند و در این صورت بچه­ها بیشتر آسیب خواهند دید. در بین افرادی که عمده نوجوانانی بزهکار و خلافکار هستند و دچار قتل و ضرب و شتم شده­ان این افراد از اختیار پدر و مادر خارج بوده، یعنی پدر و مادر توجه تربیتی روی این بچه­ها نداشتند و بچه­ها نگاه­شان به درون خانواده نبوده است؛ بلکه نگاه آن­ها به بیرون از خانواده معطوف بوده است، مثلاً اگر ساعت ده، یازده شب دختری که به تنهایی در خیابان باشد آیا این دختر پدر و مادر ندارد؟ چرا گاهی اوقات پدر و مادر نمی­تواند جلوی فرزندان را بگیرند و گاهی هم برخی از این فرزندان که ازدواج می­کنند این مشکلات دیده می­شود.

مدتی پیش که در اصفهان منزل دوستمان بودیم ایشان گفتند: که به همسر یک خانوم ب­ حجابی تذکر داده است که مراقب حجاب همسر خود باشد و این فرد در جواب می­گوید: ما که جرأت این کار را نداریم، اگر می‌توانید خودتان این موضوع را با او در میان بگذارید, یعنی وقتی آدم سیطره­ی تربیتی و رفتاری را نداشته باشد و نتواند قدرتمندانه عمل کند در نتیجه این اتفاق خواهد افتاد.

نوجوان باید تحت مدیریت تربیتی والدین باشد اما چگونه؟

باید ارتباط صمیمانه با او داشت اما چگونه؟ در ارتباط با این­که چگونه؟ ما چندین راهکار داریم در وهله­ی اول باید ارتباط خوبی با او داشته باشم تا بتوانیم در او اثر بگذارم، لذا این نکات را رعایت کنید ارتباط شما بهتر خواهد شد و این راهکارها عبارتند از:

1.­ از تکرار نصیحت بپرهیزید چرا که امروزه نصیحت به صورتی زبانی تأثیر خوبی نخواهد داشت، مثلاً بگو که مادر جان درس بخون تا در آینده موفق شوی، مادر جان الان فصل امتحانات درس بخوان تا در آینده موفق باشی و یا نصیحت­های دیگر و این که ما مطلبی را مدام تکرار کنیم اثر برعکس خواهد داشت مثلاً من میدانم و به شما می­گویم برادر و خواهر لطفاً با بچه ها ارتباط بگیرید و حال که این ارتباط بین شما به وجود آمده است و حالا چگونه راهکار بدهیم؟ این چگونه برخورد تأثیرگذار خواهد بود، چرا وقتی بچه­ها در مقابل نصیحت زیاد قرار می­گیرند به ویژه نوجوانان از شما فاصله می­گیرند، ایرادی ندارد که انسان گاهی اوقات نصیحت و مشاوره بدهد؛ البته با یک رویکرد خاص، یعنی باید باور داشته باشیم.

2. سرزنش ممنوع

یعنی وقتی که شما این ابزارها را از اولیا می­گیرید انگار خلع سلاح می­شوند و تازه می‌فهمیم که وقتی می‌گوییم تربیت پیچیده است یعنی چه.

در یکی از دیدارهایی که مادری برای مشاوره آمده بود من از مادر خواهش کردم که فرزند خود را نزند و داد و بیداد بلند هم نکند، شاید باور نکنید بلافاصله این جواب را داد که حاج آقا شما تمام ابزارهای تربیتی فرزندم را از من گرفتید، اگر توجه کنید، خواهید دید که مادر ابزار تربیتی را نمی‌شناسد و کار خود را با زدن و یا کشیدن پیش می‌برد و فرزندان خود را نم­ شود با این ابزارها تربیت کرد و امروزه با زدن و بد و بی­راه گفتن حتی حیوان را هم نمی­شود رام کرد چه برسد که بخواهیم انسانی را تربیت کنیم.

3.­ تذکرات مدام

مثلاً شما می‌بینید که برخی از والدین شروع می­کنند به بچه ها مدام تذکر می­دهند، مثلاً چقدر تلویزیون نگاه می­کنی؟ چرا تکالیف را انجام نمی­دهی؟ چرا دیر میخوابی و این که چرا اتاق مرتب نیست و ...؛ یعنی برخی مواقع که خود را جای نوجوان قرار می­دهیم خواهید دید که از دست این تذکرات سرسام می­گیرید حتی این تذکر هم باید هفته­ای یکبار صورت بگیرد هفته یک بار هم زیاد است اگر دقت کنیم کمتر می­شود. 4.­ منت گذاری: مثلاً حیف این مدرسه­ای که تو را ثبت نام کردیم یا حیف اتاقی که تو داری و ... سعی کنید در این باره منت نگذارید چرا که اگر بچه اشتباهی دارد اشتباه او را برطرف کنیم نه این­که سر او منت بگذارید. به­خصوص نوجوان یک ویژگی دارد که نیاز به امنیت خانه و خانواده است باید آرامش روحی و روانی نوجوان را حفظ کرد و زمانی که امنیت خاطر او را به خطر می­اندازد او از شما دور می­شود.

امروزه خانه یک کِشتی امن برای بچه ها است و اگر بچه ها از خانه به بیرون رفتند مانند این است که به وسط یک اقیانوس شیرجه زده­اند، این را نمی­گوییم که نجات پیدا نمی‌کند؛ ولی این­که بتوانید بچه­ای را که هر شب هشت، نه ساعت بیرون از خانه است و وقتی از از خانه خارج می‌شود ساعت ۱۱ الی ۱۲ شب به خانه برمی­گردد آیا می‌توان اطمینان داشت که این بچه سالم خواهد ماند؟ بعید می­دانم که این فرد بتواند سالم به خانه برگردد. چراکه محیط سالم نیست بچه­ها در این دوره تربیت­پذیری­شان وقتی در محیط امن خانه هستندبالا است و اگر می‌خواهند به محیط دیگری بروند باید محیط از لحاظ تربیتی امن باشد؛ مثلاً در مدرسه یا فعالیت در یک مجموعه فرهنگی و یا یک باشگاه ورزشی که ما می­دانیم از لحاظ فضایی تربیتی سالم است حواسمان باشد که خدای نکرده در پارک و یا فضای دیگری نرود و شروع به کشیدن سیگار و قلیان نکند. اولیای گرامی خیالتان راحت باشد که غیر از این نخواهد شد و غیر این صورت نخواهد گرفت؛ یعنی مگر می‌شود بچه­ای ۴ الی ۵ ساعت در خیابان­ها باشد و همه­ی ساحت­ها و بخش‌های زندگی سالم باقی بماند.

لذا این مباحث امنیت خاطر را به دنبال خواهد داشت و همین نوجوان ویژگی دیگری نیز دارد که عبارت است از عدالت خواهی و استقلال طلبی که قبلاً به این موضوع­ها اشاره کردیم اگر قرار است بر روی نوجوانان اثرگذاری داشته باشد؛ یعنی وقتی دو بار به او منت بگذارید اولین چیزی که به ذهن او می­رسد این است که برود سرکار. مثلاً پدر به او منت می‌گذارد که پول کفش و لباس را من می­دهم. در اصل این موضوعات سد ارتباطی شما و فرزندان هستند.

نکته پنجم: مقایسه کردن اولیای محترم این نکته را به شما می­گویم که حتی نباید فرزندان خود را با اولیای الهی هم مقایسه کنید؛ یعنی بدانید که مقایسه کردن از جانب شیطان است اولین کسی که مقایسه را انجام داد خود شیطان بود و این موضوع بسیار آسیب­رسان است. چرا که هیچ کس دوست ندارد با دیگری مورد قیاس قرار بگیرد اگر دقت کرده باشید در بین مردها معمولاً باجناق­ها با هم رابطه خوبی ندارند علت اصلی آن این است که شما خانم­ها ناخواسته ما را با همدیگر مقایسه می­کنید. یا زمانی که شما خانم­ها با خواهر شوهرهای خود مورد مقایسه قرار می‌گیرید، مثلاً در مورد دستپخت وقتی مورد مقایسه قرار می­گیرید نسبت به این موضوع حس بدی را پیدا می­کنید. در همه آدم­ها این حس وجود دارد که مقایسه کردن سبب ایجاد ناراحتی می­شود.

پس از اولیای محترم خواهش می­کنم فرزندان خود را به هیچ وجه مقایسه نکنید به ویژه دختران که روح لطیف­تری دارند.

نکته ششم: این است که جر و بحث نکنید با نوجوان به هیچ وجه جر و بحث نکنید چرا که حرمت­های بین شما از بین خواهد رفت و به ویژه مادران سعی کنید با فرزندان نوجوان خود جر و بحث نکنید چون احترام در بین شما از بین خواهد رفت. بالاخره حرمت شما را خواهند شکست هرچه حق با شما هم باشد؛ یکی از نشانه­های تواضع این است که مجادله را ترک کند حتی اگر حق شما باشد و وارد جر و بحث با نوجوان نشویم، چون نوجوان در بستر و شکل­گیری حل مسئله است زود به هیجان می­آید و هرچند اگر بعد از این موضوع پشیمان شود؛ ولی آن حرمت از بین رفته است. پدر و مادر بزرگوار مراقب باشید ما خانواده­هایی داریم که از فرزندان خود کتک می­خورند؛ چرا چون وارد بازی می­شوند که نباید وارد می­شدند. بنده تعبیری دارم که می‌گویم نوجوان مانند آتش زیر خاکستری است که یک نسیم ملایم او را شعله خواهد کرد ما نباید نوجوان را بر افروخته کنیم ما باید مراعات او را بکنیم.

نکته هفتم: به فرزندان خود برچسب منفی نزنید ژاپنی ها در رابطه با این موضوع عبارتی دارند که می­گویند نتیجه تکرار باور است با زدن برچسب منفی باعث ایجاد رفتار غلط نشوید، مراقب باشید برچسب منفی به باور تبدیل می­شود و ما نباید این مطالب را تکرار کنیم. اولیای محترم تلاش کنید از زدن برچسب­های مانند تنبل، بی­فکر و ... بر فرزندان بپرهیزید.

ما باید مراقب باشیم فرزندان خود را قضاوت نکنیم و به راحتی دیگران را هم نباید قضاوت کرد؛ یعنی آدمهای دیگر را هم زود قضاوت نکنید. در جلسه ای که ما داشتیم یکی از دوستان خدمت بنده رسید و گفت: حاج آقا یکی از اقوام ما برای راهنمایی در انجام کاری به ما مراجعه کرد و پس از رفتن بسیار پشت سر و حرف زدیم و موضوع این بود که مسجدی که ساخته شده بود را این فرد کاشی کاری کرده بودند و در انتهای کار بر روی یکی از کاشی­ها اسم خود را نوشته بود ما به خاطر این موضوع خیلی پشت سر حرف زدن و پس از مدتی که ایشون از دنیا رفتند در مراسم یادبود روحانی محل گفتند: این فرد اصرار داشت که نامی از او برده نشود؛ اما به خاطر این­که یادگاری از باقی بماند خواستیم که اسمشان قید شود و در این راستا بنده صحبت­های حاج آقا قرائتی افتادم که می­گفتند: اگر کسی مدرسه­ای ساخت روی آن اسم خودش را قرار بدهید تا زمینه­ای برای انجام کارهای خیر گسترش یابد. مراقب باشیم که به راحتی همدیگر را قضاوت نکنیم. چند وقت پیش ماجرایی را در مورد قضاوت دیگران شنیدم که بهتر است شما هم بدانید. شخصی می­گفت: چندین سال پیش وقتی که رفتم وضو بگیرم روحانی مسجد را دیدم که ازسرویس بهداشتی خارج شد و بدون این­که وضو بگیرد وارد مسجد شد و شروع به اقامه نماز کرد، چون خودم این موضوع را دیده بودم با هیئت امنای مسجد صحبت کردم و او را از حضور در مسجد به عنوان پیش نماز منع کردند حدود ۱۰ سال بعد زمانی که خودم شاه عبدالعظیم رفته بودم به سرویس بهداشتی مراجعه کردم، چون تزریق واکسن داشتم، می­خواستم ببینم که آیا لباس خونین شده است یا نه وقتی این موضوع برای من پیش آمد متوجه شدم زود قضاوت کردم و به دنبال آن روحانی گشتم اما ایشان از دنیا رفته بود. مراقب باشیم فرزندان و دیگران را زود قضاوت نکنیم. در دوره نوجوانی روحیه­ی حقیقت طلبی وجود دارد اگر نوجوان زود قضاوت شود با شما دشمن می­شود.

نکته هشتم: یکی از عواملی که می‌شود در نظر گرفت تحمیل نظر است، نظرات خودمان را به فرزندانمان تحلیل می‌کنیم؛ مثلاً الان باید حاضر شوید تا به خانه مادربزرگ برویم و بچه می­گوید الان فصل امتحانات است و من مهمانی نمی­آیم ما به او می­گوییم اگر درس خوان بودی پای تلویزیون نمی‌نشستی؟ چون روی این موضوع اسرار می­کنید جر و بحث صورت می‌گیرد و هم حرمت از بین می‌رود اگر او بگوییم هیچ ایرادی ندارد شما امتحان خود را بخوانید در آخر هفته به دیدار مادر بزرگ خواهیم رفت به این صورت بچه بیشتر با شما همراهی خواهد کرد نظرات خود را به فرزندان خود تحمیل نکنید و لزوما این نباشد که هر جا آن­ها میگویند ما چشم بگوییم یا این­که این­گونه نباشد که هر کدام کار خودمان را انجام بدهیم، بلکه باید برای کارها همکاری داشته باشید گاهی هم از از فرزندان خود سؤال بپرسید؛ مثلاً مادر جان امشب که می­خواهیم به خانه مادربزرگ برویم شما تکلیف و کاری ندارید؟ قاعده­ی پیشگیری از هیجانات نوجوانان اگر ما این قاعده را رعایت کنیم ارتباط من با نوجوان بهتر خواهد شد به این نکته توجه کنید که فرزندان ما بیشتر با ما دچار هیجان هستند یا با دوستان خود؟ معمولاً فرزندان در کنار والدین هیجان بیشتری دارند تا زمانی که در کنار دوستان خود قرار دارد چرا که دوستان با آن­ها بیشتر همراهی می­کند علت اصلی این قانون است که اگر ما بتوانیم این قانون را رعایت کنیم بیشتر مشکلات حل می‌شود که نوجوانان نیازمند به دوست است نه ناظم و آقا بالا سر، نوجوان نیاز به ناظم ندارد و پدر و مادر موفق پدر و مادری هستند که با فرزند خود دوست باشند اگر بتوانیم با فرزندان خود رابطه دوستی داشته باشیم حتماً می‌توانیم هیجانات آن­ها را کنترل کنیم. دوستان یکی از ویژگی­هایی که در این دوره دارند این است که درک خوبی از هم دارند و ما باید این درک را از نوجوان در خود ایجاد بکنیم چگونه این کار را می­توانیم انجام دهیم باید به شناخت رسید چرا که نوجوانان در یک سن قرار دارند با هم ارتباط برقرار می­کنند نیازی به این ندارد که برود و مطالعه کند تا ببینید نوجوان چطور است.