حجت الاسلام و المسلمین تراشیون:
ما در ماه گذشته گفتیم یک نظام سلطه میخواهد بر جهان سیطره پیدا بکند و کار را بجایی میخواهد برساند که 1- خانواده در حد یک تأمین کنندهی نیازهای زیستی فرزندان باشد و 2- مدرسه در حد تعلیم دهنده باشد و از زمانی که یک دانشآموز وارد مدرسه میشود تا زمانی که فارغالتحصیل شود حدود یک و نیم متر کتاب را مطالعه میکند؛ ولی آیا میتواند درس زندگی را هم یاد بگیرد یا خیر ؟ 3- رسانهها در حد تفریگاه برای بچههای ما کار میکند و مساجد ما محل عبادت شدهاند و امام جماعتهای ما پیش نماز شدهاند. این چهار رکن اساسی تربیت عملکردشان پایین میآید و آیا این نظام فکری که در دنیا حاکم است آیا فرزندان ما را رها میکند خیر، کاهش عقلانیت نتیجه ای که دارد این است که
نکته اول: عملکرد در تمام ساحتها کاهش مییابد؛ یعنی زمانی که یک نفر هیجان بالایی پیدا میکند عقلانیت او که پایین میآید عملکرد هم کاهش پیدا مییابد این کاهش در برخی از عملکرد ها مشاهده میشود مانند 1- عملکرد عاطفی، یعنی شما میبینید نوجوان دیگر نمیتواند به راحتی به شما محبت کند و از لحاظ رفتاری فردی تلخ تند و تیز خواهد شد. 2- مواجه خواهیم شد با کاهش عملکرد جسمانی؛ یعنی تنبل میشود فعالیتهای او کمتر شده و نسبت به نظم بیاهمیت میشود و کارهایی که مرتبط با جسم را انجام نمیدهد. 3- ارتباطات اجتماعی او کاهش پیدا مییابد و تمایل ندارد به خانه هیچیک از اقوام رفت و آمد کند. زمانی هم که در خانه حضور دارد تمایلی به بودن با شما ندارد و بیشتر دوست دارد تنها باشد و حتی یکی از مشکلاتی که نوجوان پیدا میکند از لحاظ فکری است؛ یعنی نمیتواند به خوبی فکر کند و خطاهای او افزایش پیدا میکند.
نکته دوم: که باید به آن توجه کرد این است که آسیبها افزایش پیدا میکند و بچه هایی که هیجانات آنها بالا میرود آسیبهای آنها نیز بیشتر میشود و برخی از این آسیبها عبارتند از:
نکته سوم: پنهان کاری است که دراین فرزندان افزایش پیدا میکند.
نکته چهارم: خودمداری و خودمحوری در بین آنها افزایش پیدا میکند.
شما وقتی با یک بچه پر هیجان مواجه هستید عملاً مشابه این است که این فرزند دارای اختلال است به این جمله دقت کنید، که مهمترین دوره تربیت دورهی کودکی و پیچیدهترین دوره تربیت نوجوانی است؛ یعنی مهمترین و اثرگذارترین دورهی تربیتی دوران کودکی و پیش از ۱۳سالگی است زمانی که بچهها به نوجوانی میرسند انسان با موجودی مواجه میشود که در تمامی ابعاد متفاوت است مانند نمونه هم اگر بُعد هیجانی را در نظر بگیرید که عشق یک هیجان است گاهی نیز گفته میشود عشق یک اختلال است انسانهای عاشق دچار یک نوع اختلال میشوند و یک نوع کاهش نسبت به عملکرد عقل است، لذا در این دوره بچه حق را نمیپذیرد و آن را نمیفهمد؛ یعنی هرچه با او صحبت میکنید آن را نمیپذیرد و میخواهد کار خود را انجام دهد و به تعبیر خودش هر چه که عشقش میکشد، گاهی این عشق یک دوچرخه است، یک پسر یا یک دختر و یا عروسک است و گاهی بچهها از پشت ویترین عاشق ماشین میشوند دیگر نسبت به این موضوع روز و شب ندارد و حتی حاضر است قهر کند، گریه کند و حتی در خیابان خود را بزند و حتی شما را هم نیز بزند تا به این ماشین چراغ دار، برسد و وقتی هم که بزرگ میشود عاشق یک دختر یا یک پسر میشود که به هیچ صراطی مستقیم نیست در قدیم مشاورهها این را میگفتند که دو مورد در مشاوره جزء سرطانهای مشابه است،(نوجوانی جزء پیچیدهترین شکلهای مشاوره است) یکی زمانی که یک نوجوانی را میآوردند که دچار اختلالات جنسی بوده است و یا جوانی را میآوردند که عاشق شده بوده است و در برخورد با این دو موضوع در جلسات مشاوره ما عزا میگرفتیم چرا که برخورد با این مسائل بسیار پیچیده و سخت است. این را خدمت شما اولیا میگویم که ما الان در یک دوره پیچیده قرار داریم که باید بتوانیم هیجانات فرزندانمان را مدیریت کنیم اگر توجه کنید در فرصتی که در اختیار داریم برخی از راهکارها را ارائه میدهیم که به وسیله آنها میتوانیم این هیجانات را مدیریت و کنترل کنیم و ما نباید بگذاریم که نوجوان به هیجان برسد. اگر یک نوجوان به هیجان رسید فروکش کردن آن بسیار سخت است در تربیت و درمان پیشگیری ارزش بیشتری دارد و باید کاری بکنیم که نوجوانان به مرحله هیجان نرسند؛ مثلاً کاری کنیم که این هیجان فروکش کند این راهکارها عبارتند از:
یکی از نکاتی این است که خیلی از شما از برخی مسائل قانونی و شرعی آگاهی نداریم و گاهی اوقات پدر و مادرها اصلاً خبری ندارد و زمانی که در آن موقعیت قرار میگیرند تازه اطلاع پیدا میکنند و میفهمند که چه خبر است به عنوان نمونه؛ مثلاً شما الان دختر دارید و دختر شما به سن تکلیف و قانونی رسیده است دیگر پدر و مادر(هیچ کدام) روی او ولایت ندارند و فقط برای ازدواج هست باید از پدر اذن بگیرند؛ یعنی اگر شما قانون مدنی را در مورد یک دختر بدانید مثلاً شما یک دختر ۱۲ الی ۱۳ ساله در خانه دارید و از خانه بدون اجازه شما خارج میشود و میرود هیچ کس نمیتواند او را به خانه برگرداند از لحاظ قانونی، این مدل کارها، شرایط و کار را سخت میکند در اکثر مشاورهها مشکل همین مباحث است و دیده شده که پدر آمده و بیان کرده که دختر 16 - 15 سالهی من گذاشته و رفته و میدانم کجاست؛ اما نمیتوانم او را برگردانم و لذا اینجا است که ما باید بگوییم ما باید رعایت بکنیم؛ یعنی در کنار قوانین، تربیت باید مبتنی باشد اگر در زندگی قوانین تربیتی وجود نداشته باشد این فرزندان در آینده با مشکل رو بهرو خواهد شد، بخصوص نگرانی ما جایی است که فضای اجتماعی باز شود؛ یعنی به نوعی کنترلگری خانواده روی بچهها کاهش پیدا کند و در این صورت بچهها بیشتر آسیب خواهند دید. در بین افرادی که عمده نوجوانانی بزهکار و خلافکار هستند و دچار قتل و ضرب و شتم شدهان این افراد از اختیار پدر و مادر خارج بوده، یعنی پدر و مادر توجه تربیتی روی این بچهها نداشتند و بچهها نگاهشان به درون خانواده نبوده است؛ بلکه نگاه آنها به بیرون از خانواده معطوف بوده است، مثلاً اگر ساعت ده، یازده شب دختری که به تنهایی در خیابان باشد آیا این دختر پدر و مادر ندارد؟ چرا گاهی اوقات پدر و مادر نمیتواند جلوی فرزندان را بگیرند و گاهی هم برخی از این فرزندان که ازدواج میکنند این مشکلات دیده میشود.
مدتی پیش که در اصفهان منزل دوستمان بودیم ایشان گفتند: که به همسر یک خانوم ب حجابی تذکر داده است که مراقب حجاب همسر خود باشد و این فرد در جواب میگوید: ما که جرأت این کار را نداریم، اگر میتوانید خودتان این موضوع را با او در میان بگذارید, یعنی وقتی آدم سیطرهی تربیتی و رفتاری را نداشته باشد و نتواند قدرتمندانه عمل کند در نتیجه این اتفاق خواهد افتاد.
نوجوان باید تحت مدیریت تربیتی والدین باشد اما چگونه؟
باید ارتباط صمیمانه با او داشت اما چگونه؟ در ارتباط با اینکه چگونه؟ ما چندین راهکار داریم در وهلهی اول باید ارتباط خوبی با او داشته باشم تا بتوانیم در او اثر بگذارم، لذا این نکات را رعایت کنید ارتباط شما بهتر خواهد شد و این راهکارها عبارتند از:
1. از تکرار نصیحت بپرهیزید چرا که امروزه نصیحت به صورتی زبانی تأثیر خوبی نخواهد داشت، مثلاً بگو که مادر جان درس بخون تا در آینده موفق شوی، مادر جان الان فصل امتحانات درس بخوان تا در آینده موفق باشی و یا نصیحتهای دیگر و این که ما مطلبی را مدام تکرار کنیم اثر برعکس خواهد داشت مثلاً من میدانم و به شما میگویم برادر و خواهر لطفاً با بچه ها ارتباط بگیرید و حال که این ارتباط بین شما به وجود آمده است و حالا چگونه راهکار بدهیم؟ این چگونه برخورد تأثیرگذار خواهد بود، چرا وقتی بچهها در مقابل نصیحت زیاد قرار میگیرند به ویژه نوجوانان از شما فاصله میگیرند، ایرادی ندارد که انسان گاهی اوقات نصیحت و مشاوره بدهد؛ البته با یک رویکرد خاص، یعنی باید باور داشته باشیم.
2. سرزنش ممنوع
یعنی وقتی که شما این ابزارها را از اولیا میگیرید انگار خلع سلاح میشوند و تازه میفهمیم که وقتی میگوییم تربیت پیچیده است یعنی چه.
در یکی از دیدارهایی که مادری برای مشاوره آمده بود من از مادر خواهش کردم که فرزند خود را نزند و داد و بیداد بلند هم نکند، شاید باور نکنید بلافاصله این جواب را داد که حاج آقا شما تمام ابزارهای تربیتی فرزندم را از من گرفتید، اگر توجه کنید، خواهید دید که مادر ابزار تربیتی را نمیشناسد و کار خود را با زدن و یا کشیدن پیش میبرد و فرزندان خود را نم شود با این ابزارها تربیت کرد و امروزه با زدن و بد و بیراه گفتن حتی حیوان را هم نمیشود رام کرد چه برسد که بخواهیم انسانی را تربیت کنیم.
3. تذکرات مدام
مثلاً شما میبینید که برخی از والدین شروع میکنند به بچه ها مدام تذکر میدهند، مثلاً چقدر تلویزیون نگاه میکنی؟ چرا تکالیف را انجام نمیدهی؟ چرا دیر میخوابی و این که چرا اتاق مرتب نیست و ...؛ یعنی برخی مواقع که خود را جای نوجوان قرار میدهیم خواهید دید که از دست این تذکرات سرسام میگیرید حتی این تذکر هم باید هفتهای یکبار صورت بگیرد هفته یک بار هم زیاد است اگر دقت کنیم کمتر میشود. 4. منت گذاری: مثلاً حیف این مدرسهای که تو را ثبت نام کردیم یا حیف اتاقی که تو داری و ... سعی کنید در این باره منت نگذارید چرا که اگر بچه اشتباهی دارد اشتباه او را برطرف کنیم نه اینکه سر او منت بگذارید. بهخصوص نوجوان یک ویژگی دارد که نیاز به امنیت خانه و خانواده است باید آرامش روحی و روانی نوجوان را حفظ کرد و زمانی که امنیت خاطر او را به خطر میاندازد او از شما دور میشود.
امروزه خانه یک کِشتی امن برای بچه ها است و اگر بچه ها از خانه به بیرون رفتند مانند این است که به وسط یک اقیانوس شیرجه زدهاند، این را نمیگوییم که نجات پیدا نمیکند؛ ولی اینکه بتوانید بچهای را که هر شب هشت، نه ساعت بیرون از خانه است و وقتی از از خانه خارج میشود ساعت ۱۱ الی ۱۲ شب به خانه برمیگردد آیا میتوان اطمینان داشت که این بچه سالم خواهد ماند؟ بعید میدانم که این فرد بتواند سالم به خانه برگردد. چراکه محیط سالم نیست بچهها در این دوره تربیتپذیریشان وقتی در محیط امن خانه هستندبالا است و اگر میخواهند به محیط دیگری بروند باید محیط از لحاظ تربیتی امن باشد؛ مثلاً در مدرسه یا فعالیت در یک مجموعه فرهنگی و یا یک باشگاه ورزشی که ما میدانیم از لحاظ فضایی تربیتی سالم است حواسمان باشد که خدای نکرده در پارک و یا فضای دیگری نرود و شروع به کشیدن سیگار و قلیان نکند. اولیای گرامی خیالتان راحت باشد که غیر از این نخواهد شد و غیر این صورت نخواهد گرفت؛ یعنی مگر میشود بچهای ۴ الی ۵ ساعت در خیابانها باشد و همهی ساحتها و بخشهای زندگی سالم باقی بماند.
لذا این مباحث امنیت خاطر را به دنبال خواهد داشت و همین نوجوان ویژگی دیگری نیز دارد که عبارت است از عدالت خواهی و استقلال طلبی که قبلاً به این موضوعها اشاره کردیم اگر قرار است بر روی نوجوانان اثرگذاری داشته باشد؛ یعنی وقتی دو بار به او منت بگذارید اولین چیزی که به ذهن او میرسد این است که برود سرکار. مثلاً پدر به او منت میگذارد که پول کفش و لباس را من میدهم. در اصل این موضوعات سد ارتباطی شما و فرزندان هستند.
نکته پنجم: مقایسه کردن اولیای محترم این نکته را به شما میگویم که حتی نباید فرزندان خود را با اولیای الهی هم مقایسه کنید؛ یعنی بدانید که مقایسه کردن از جانب شیطان است اولین کسی که مقایسه را انجام داد خود شیطان بود و این موضوع بسیار آسیبرسان است. چرا که هیچ کس دوست ندارد با دیگری مورد قیاس قرار بگیرد اگر دقت کرده باشید در بین مردها معمولاً باجناقها با هم رابطه خوبی ندارند علت اصلی آن این است که شما خانمها ناخواسته ما را با همدیگر مقایسه میکنید. یا زمانی که شما خانمها با خواهر شوهرهای خود مورد مقایسه قرار میگیرید، مثلاً در مورد دستپخت وقتی مورد مقایسه قرار میگیرید نسبت به این موضوع حس بدی را پیدا میکنید. در همه آدمها این حس وجود دارد که مقایسه کردن سبب ایجاد ناراحتی میشود.
پس از اولیای محترم خواهش میکنم فرزندان خود را به هیچ وجه مقایسه نکنید به ویژه دختران که روح لطیفتری دارند.
نکته ششم: این است که جر و بحث نکنید با نوجوان به هیچ وجه جر و بحث نکنید چرا که حرمتهای بین شما از بین خواهد رفت و به ویژه مادران سعی کنید با فرزندان نوجوان خود جر و بحث نکنید چون احترام در بین شما از بین خواهد رفت. بالاخره حرمت شما را خواهند شکست هرچه حق با شما هم باشد؛ یکی از نشانههای تواضع این است که مجادله را ترک کند حتی اگر حق شما باشد و وارد جر و بحث با نوجوان نشویم، چون نوجوان در بستر و شکلگیری حل مسئله است زود به هیجان میآید و هرچند اگر بعد از این موضوع پشیمان شود؛ ولی آن حرمت از بین رفته است. پدر و مادر بزرگوار مراقب باشید ما خانوادههایی داریم که از فرزندان خود کتک میخورند؛ چرا چون وارد بازی میشوند که نباید وارد میشدند. بنده تعبیری دارم که میگویم نوجوان مانند آتش زیر خاکستری است که یک نسیم ملایم او را شعله خواهد کرد ما نباید نوجوان را بر افروخته کنیم ما باید مراعات او را بکنیم.
نکته هفتم: به فرزندان خود برچسب منفی نزنید ژاپنی ها در رابطه با این موضوع عبارتی دارند که میگویند نتیجه تکرار باور است با زدن برچسب منفی باعث ایجاد رفتار غلط نشوید، مراقب باشید برچسب منفی به باور تبدیل میشود و ما نباید این مطالب را تکرار کنیم. اولیای محترم تلاش کنید از زدن برچسبهای مانند تنبل، بیفکر و ... بر فرزندان بپرهیزید.
ما باید مراقب باشیم فرزندان خود را قضاوت نکنیم و به راحتی دیگران را هم نباید قضاوت کرد؛ یعنی آدمهای دیگر را هم زود قضاوت نکنید. در جلسه ای که ما داشتیم یکی از دوستان خدمت بنده رسید و گفت: حاج آقا یکی از اقوام ما برای راهنمایی در انجام کاری به ما مراجعه کرد و پس از رفتن بسیار پشت سر و حرف زدیم و موضوع این بود که مسجدی که ساخته شده بود را این فرد کاشی کاری کرده بودند و در انتهای کار بر روی یکی از کاشیها اسم خود را نوشته بود ما به خاطر این موضوع خیلی پشت سر حرف زدن و پس از مدتی که ایشون از دنیا رفتند در مراسم یادبود روحانی محل گفتند: این فرد اصرار داشت که نامی از او برده نشود؛ اما به خاطر اینکه یادگاری از باقی بماند خواستیم که اسمشان قید شود و در این راستا بنده صحبتهای حاج آقا قرائتی افتادم که میگفتند: اگر کسی مدرسهای ساخت روی آن اسم خودش را قرار بدهید تا زمینهای برای انجام کارهای خیر گسترش یابد. مراقب باشیم که به راحتی همدیگر را قضاوت نکنیم. چند وقت پیش ماجرایی را در مورد قضاوت دیگران شنیدم که بهتر است شما هم بدانید. شخصی میگفت: چندین سال پیش وقتی که رفتم وضو بگیرم روحانی مسجد را دیدم که ازسرویس بهداشتی خارج شد و بدون اینکه وضو بگیرد وارد مسجد شد و شروع به اقامه نماز کرد، چون خودم این موضوع را دیده بودم با هیئت امنای مسجد صحبت کردم و او را از حضور در مسجد به عنوان پیش نماز منع کردند حدود ۱۰ سال بعد زمانی که خودم شاه عبدالعظیم رفته بودم به سرویس بهداشتی مراجعه کردم، چون تزریق واکسن داشتم، میخواستم ببینم که آیا لباس خونین شده است یا نه وقتی این موضوع برای من پیش آمد متوجه شدم زود قضاوت کردم و به دنبال آن روحانی گشتم اما ایشان از دنیا رفته بود. مراقب باشیم فرزندان و دیگران را زود قضاوت نکنیم. در دوره نوجوانی روحیهی حقیقت طلبی وجود دارد اگر نوجوان زود قضاوت شود با شما دشمن میشود.
نکته هشتم: یکی از عواملی که میشود در نظر گرفت تحمیل نظر است، نظرات خودمان را به فرزندانمان تحلیل میکنیم؛ مثلاً الان باید حاضر شوید تا به خانه مادربزرگ برویم و بچه میگوید الان فصل امتحانات است و من مهمانی نمیآیم ما به او میگوییم اگر درس خوان بودی پای تلویزیون نمینشستی؟ چون روی این موضوع اسرار میکنید جر و بحث صورت میگیرد و هم حرمت از بین میرود اگر او بگوییم هیچ ایرادی ندارد شما امتحان خود را بخوانید در آخر هفته به دیدار مادر بزرگ خواهیم رفت به این صورت بچه بیشتر با شما همراهی خواهد کرد نظرات خود را به فرزندان خود تحمیل نکنید و لزوما این نباشد که هر جا آنها میگویند ما چشم بگوییم یا اینکه اینگونه نباشد که هر کدام کار خودمان را انجام بدهیم، بلکه باید برای کارها همکاری داشته باشید گاهی هم از از فرزندان خود سؤال بپرسید؛ مثلاً مادر جان امشب که میخواهیم به خانه مادربزرگ برویم شما تکلیف و کاری ندارید؟ قاعدهی پیشگیری از هیجانات نوجوانان اگر ما این قاعده را رعایت کنیم ارتباط من با نوجوان بهتر خواهد شد به این نکته توجه کنید که فرزندان ما بیشتر با ما دچار هیجان هستند یا با دوستان خود؟ معمولاً فرزندان در کنار والدین هیجان بیشتری دارند تا زمانی که در کنار دوستان خود قرار دارد چرا که دوستان با آنها بیشتر همراهی میکند علت اصلی این قانون است که اگر ما بتوانیم این قانون را رعایت کنیم بیشتر مشکلات حل میشود که نوجوانان نیازمند به دوست است نه ناظم و آقا بالا سر، نوجوان نیاز به ناظم ندارد و پدر و مادر موفق پدر و مادری هستند که با فرزند خود دوست باشند اگر بتوانیم با فرزندان خود رابطه دوستی داشته باشیم حتماً میتوانیم هیجانات آنها را کنترل کنیم. دوستان یکی از ویژگیهایی که در این دوره دارند این است که درک خوبی از هم دارند و ما باید این درک را از نوجوان در خود ایجاد بکنیم چگونه این کار را میتوانیم انجام دهیم باید به شناخت رسید چرا که نوجوانان در یک سن قرار دارند با هم ارتباط برقرار میکنند نیازی به این ندارد که برود و مطالعه کند تا ببینید نوجوان چطور است.
موسسه فرهنگی آموزشی شهید محراب آیت اللّه مدنی همدان با استعانت از خدای متعال در بخش های مختلف فرهنگی، آموزشی، خیریه ای فعالیت های گسترده ای را در شهر همدان و همچنین در سطح ملی انجام میدهد
خیابان میرزاده عشقی کوچه قاضیان پلاک 17 کد پستی 6516663644
تلفن های تماس:081-38255589 -38260251-38280624- 38280623-38280622